English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3234 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
twitch grass U تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
snub cable U ناگهان ترمز کردن
make off U ناگهان ترک کردن
slap down U ناگهان توقیف کردن
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
twitch U حرکت یا کشش ناگهانی
flounces U حرکت تند و ناگهانی
flounce U حرکت تند و ناگهانی
twitches U حرکت یا کشش ناگهانی
twitching U حرکت یا کشش ناگهانی
twitched U حرکت یا کشش ناگهانی
flouncing U حرکت تند و ناگهانی
flounced U حرکت تند و ناگهانی
incidents U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
incident U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
jilted U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilts U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilt U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilting U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
lunged U حرکت ناگهانی بدن به جلو
lunge U حرکت ناگهانی بدن به جلو
lunges U حرکت ناگهانی بدن به جلو
lunging U حرکت ناگهانی بدن به جلو
to abscond [from] <idiom> U ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
to pounce upon a bird U ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
lash vi U باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
precipitating U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
zapped U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
nosedives U افت ناگهانی کردن
nosedived U افت ناگهانی کردن
nosedive U افت ناگهانی کردن
nosediving U افت ناگهانی کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
swing U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swings U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
to feel a pang of jealousy U ناگهانی احساس حسادت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
to be touched [hit] by a pang of regret U ناگهانی احساس پشیمانی [افسوس] کردن
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
behaved U سلوک کردن حرکت کردن
behave U سلوک کردن حرکت کردن
behaves U سلوک کردن حرکت کردن
behaving U سلوک کردن حرکت کردن
get off U حرکت کردن عزیمت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
twitch grass U کشش حرکت یا کشش ناگهانی
skews U کج حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
sail U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
move U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
trailing U بدنبال حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
underway U در حال حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
plucked U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
pluck U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
galvanize U تحریک کردن به حرکت واداشتن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com